من عاشق خیابانی هستم که...........هیچ وقت قسمت نشد باهم در آن قدم بزنیم........ ...
عادت کرده ام تنها توی کافه ای بنشینم خیلی سخته منطقی باشی وقتی احساست داره خفت میکنه.....!!!! فـــــاسد بـــودن فقط به تـــــن فـــــروشی نیستــ . . خیلی سخته بـﮧ یـآدگـآر سـآعـتـﮯ بَـر دسـﭞ اﭞ بـسـتـﮧ امـ . . . اگرزبان روزگار را میدانی به او بگو بعد از مـرگـم . . . خیالی نیست می خندم...! پاییز که می شود؛ هوایی میشوم باز... ** بعد از مدت ها آپ کردم ...." مرسی از همه ی اونهایی که این مدت تنهام نذاشتن ... راستی * تنهای نازنین * از برگشتنت بی نهایت خوشحالم.... عزرائیل نازنینم ، ببخش که دیر به دیر بهت سر میزنم... امیررضای گل ممنونم بابت همه ی خوبی هات ... و ... این لینک هم تقدیم به همه ی این عزیزانی که تو این مدت همراهم بودن ... از سرور کروم ببینید ... media.msgplus.net/flashAnim/anim/b013.swf بازی قشنگی بود ...... همیشه؛ http://www.8pic.ir/images/78700941836253782927.jpg در خاطری که "تو" هستی؛ دلگیـــرم... از مرغانی كه دانــه خوردنشان پیش ما بود... ولی... جای دیگر تـــخم میگذارند... بـگزاربــروند... روزی بـوی كباب شدنشان به مشاممان میرسـد .... لعنت به اویی که حاصل اعتمادم به او ٫ انداختن یک قــرص سردرد قبل از سر کشیدن لیــوان آب آخر شبم خواهــد بود ..!!! گــرگــی دست به خودکشی زد و در وصیت نامه اش نوشته بود : پوســتم را بسوزانید... تا هیچوقت شغالی در آن نقش ما را بازی نکند که نـِـــــــــفرین بره ای پشت سر ما باشد ....!! دیگر از آن همه شیطنت و شلوغی خبری نیست ، آنقدر به خاطره ضربدرهای جلوی اسمم چوب روزگار را خوردم که تبدیل شدم به ساکت ترین شاگرد کلاس زندگی … قبل رفتن به جهنم این دیالوگ را خواهم گفت : خدایا ببخش که ناامیدت کردم … از روزی به دنیا بی اعتماد شدم که کبریتی دستم را سوزاند که روش نوشته بود بی خطر ! این روزها همه آدمها درد دارند … درد پول درد عشق درد تنهایی این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !!! دم زندگی گرم یه عمره داره بدون گارنتی دهن مارو سرویس میکنه ! دلم را تهدید کرده ام که اگر یکــــــــــــــــبار دیگر بهانه ات را بگیرد میدهم دوبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاره بسوزانیــــــــش… Don’t wait until people are dead to give them flower برای دادن گل به دیگران منتظر مراسم تدفین آنها نباشیم … عــــــشــــــق یعنـــی یــــــکــــــی بــــــــــــــــود . . و یکـــــــــی …نــــابــــــــــود وقتي ي رابطه تموم ميشه ديگه نبايد ب انتقام فکر کني چون اين انتقام باعث ميشه... باعث ميشه آرامش تو از دست بدي اما اون با خيال راحت زندگي شو ميکنه! نه انتقام بگير نه نفرين کن برو زندگي کن! بــــــــــه سلامتــــی تو تویی که این مـــــتنو میخونی ...... ! تویی که دلت شکــــــست ولی مرام داشــــتی، تنها موندی..... اما معـــــــرفت داشتی...... ! تو دختری که تو این روزای ســــخت از خیلی از نامردای مـــرد نما مقــــاومتری و محکمــــتری.... !! تو پسری که تو این روزای ســـــــخت از خیلی زن نمـــــا های ســــنگدل با احساس ترى و لطیــــــــــف تری ســـــلامتی همـــــه مــــا !!! کـــه با ایـــن دنیــا کنــــــــــــــــار میایـــم همیشه خاطره ای هست که نفس آدم را برای لحظاتی می گیرد
از پشت پنجره آدم ها را ببینم
قهوه ای تلخ بنوشم و تا خانه با نبودنت پیاده راه بروم...
گاهی وقت ها به فـــــروختن خـــــاطرات قدیمی ،
به بهـــــای ورود یکــ تــــازه وارد استـ...
عاشق کسی باشی که حتی روحشم خبرنداشته باشه....!!!
اما خیلی شیرینه که..
یواشکی...
عاشقانه....
نگاهش کنی و توی دلت بگی:
" آخه لامصب خیلی دوستت دارم...!!! "
ڪـﮧ یـادﭞ نـرود !
چـقـدر زمـآن بـآیـد بـگـذرد . .،
تـآ یـڪـﮯ مـثـلِ مـن . . .
دوبـآره عـآشـقِ یـڪـﮯ مـثـلِ تـو شـود
من ترک تحصیل کرده ام دیگرامتحان نگیر...
قـلــبـم را جــدا از مـن خـــاک کنید
من و دلـــم هیچ گاه
آبـمـان توی یک جـوی نرفت....
اگر من با خیال تو زنده ام
و تو بی خیال من !!!
خیالی نیست
اگر من ثانیه به ثانیه از تو می نویسم
و تو نمی خوانی!!!
خیالی نیست
اگر من با مرور خاطراتت آتش می گیرم
و بی توجهی تو ، هیزم بر آتشم می ریزد!!!
خیالی نیست
اگر من بی تو شاعر شده ام
و تو تنها بهانه ی شعرها یم!!!
خیالی نیست
اگر عین خیالت نیست،یادت نیست که نیستم
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم...
دیگر به یاد تو هم نیستم
سرد شده ام
سرد سرد...
شاید مرده ام کسی چه میداند...
هوای کاج و کلاغ و کبریت به
سیگاری که پنج سال است روشن شده.
نارنجی ها، زردها؛ رقص مرگ برگ ها
از دود پنج ساله میگذرند و
به چشمان خستهام می رسند
قدم می زنم این سال ها را...
با پاهای مانده در راه چشم تو،
قدم می زنم برگ هایی را که
در نفس آخر زیر پاهایم ناله میکنند : زندگی
اما ما قشنگ بازی نکردیم ....
قبول کن که هردو باختیم ....
من که "همه" را به تو فروختم ...
و تو که مرا به "هیـــــــــــــــــــچ "فروختی...!
خاطره ای هست ...
که نفس آدم را برای لحظاتی می گیرد..!!
دیگران محکومند به فراموشی...
بگذار در گوشت بگویم!
"میخواهمت"
این خلاصه ی تمام "عاشقانه های من" است...
MisS-A |