من عاشق خیابانی هستم که...........هیچ وقت قسمت نشد باهم در آن قدم بزنیم........ ...
باورم نمیشه رفتی، منم و شبای تیره واسه چی دل تو از من داره انتقام می گیره من که چیزی نمی خواستم جز همین نگاه ساده حالا تو رفتی و اینجا، منم و غربت جاده عقل عاشق به چشماش نیست تنها قلبش سرجاش نیست دل به دل راه داره حتی وقتی راهی پیش پاش نیست احساس شیرین ( شهیاد ) خداحافظ خاطرات من ... دیروز لب دریا ، با هر سنگی که تو اب انداختم شما ها رو هم به دریا سپردم ... میدونم یه روزی پستون میزنه و باز بر میگردید پیشم ... ولی بذارید یه کم ازاد و رها باشم ... در روزگاری که خنده ی مردم این سرزمین ، از زمین خوردن توست برخیز تا بگریند ... نمیدونم این جمله از کیه ، ولی به دل منکه خیلی نشست ... ای مردم ... بدانید ... پشت دستگاه این عدالت خانه " عدالتی " صورت نمیگیرد ... فکر میکردم ، تو همدردی ... اما نه ... تو هم ، دردی !!! من هم ان روز ها را پشت سر گذاشته ام ... روز های الزام ها و باید هارا ... روز های زندگی دوگانه .... امروز اگر خسته ام ، اگر تحمل کوچکترین ناملایمی را ندارم .... این تحفه شاید ، یادگار ان روز ها باشد ... رفتی... حالا بوی سیگار مشروب... بوی دروغ هم میدهد! برگرد!!! _ این که میکشم درد بی "تو"بودن نیست تاوان با تو بودن است!
در رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شده ام از بی جایی.... بگو تمام تو ، مال من است ... بگذار حسادت کنم به خودم ... از دست تو نیست ... دل من از گریه پره ... مثل تو طاقت نداره ... واسه تو هر دم میباره ... اگه اشکای من ... طاقت موندن ندارن ... نباشی بی تو باز میمیرن ، میریزن ... بی تو هردم میبارن ... آهنگ وبلاگ خوب است. صداها را قطع کن و فقط با احساس بخوان... تا عمق قصه میروی... همین جا باش... نرو... هفت دقیقه یا بیشتر... فرقی ندارد... فقط باش... شنیدم ،داره تو قلبت یه نفر ،جام و میگیره دیگه هیچکی نمیتونه، جلو اشکام و بگیره نیستی و دارم میسوزم گریه داره حال و روزم نمیدونم چرا اما ، تو رو دوست دارم هنوزم...
گلی میکاردو باغی را از ریشه بیرون می آورد یک روز آبمان میدهد و یک قرن تشنه مان میدارد. (جبران خلیل جبران)
ازکه پنهان کنم رازدل خسته ی خویش را
،ازنسیمی که پیام اورتوست!
ازبهاری که مرارسواساخت!
ازخدایی که خودش میداند عشق وحشی ترازآن است که پنهان ماند!!!!!!! گوشت را بیاور جلو
تو دیشب افشا شدی ؛ میان تمام شایعه ها ... و من اما هنوز انكار ميكنم... به اميد صيد آبروي رفته به جوي...
می خواهم زودتر تمام شوم کسی نیست مرا لاجرعه سر بکشد؟!؟
تو لبخند میزدی و گرداب رویا مرا در خویش می بلعید! بخند.... تا طلوع صبح بخند، که دنیا ازآن ماست!
نترس… اگر هم بخواهم از این دیوانه تر نمی شوم گفته بودم بی تو سخت می گذرد بی انصاف حرفم را پس میگیرم… بی تو انگار اصلا نمی گذرد!… این روزها زیــــــــادی ساکت شــــــــــده ام ، نمی دانــــــم چـــــــرا حرفــــــــهایم، به جـــــــــــــای گلو از چشمهایم بیرون می آیند یه سوال : مگه نمیگن خدا بخشنده است ؟ مگه نمیگن همون خدا ، ادم ها رو حتی با وجود بدترین گناهاشون بعد از توبه میبخشه ؟؟؟ مگه نمیگن خدا ستار العیوبه ؟؟ پس چرا شیطان رو که براش سال ها عبادت کرد نبخشید ؟ مگه نمیگن خدا عادله ؟ پس اون همه عبادت ابلیس چی شد ؟ مگه نمیگن خدا .... من که دارم .... هی ، بیخیال !!!
من ، زانو هایم را در اغوش کشیده بودم وقتی تو ، برای اغوش دیگری ، زانو زده بودی ... از تو محرومم اگر ، برگردی ارومم اگر دستات و تو دستام بگیری ، خوب و مسرورم ... ولی هرگز نشد حتی ، بگم من عاشقم ؛ دورم ز تو افسوس و صد افسوس که " مجبورم " ... کاش ... نقشه ی سرزمینم ، به جای گربه شبیه سگ بود ؛ تا مردمش به جای این همه خیانت ، قدری با وفا بودند ...!!! وقتی عاشقش شدم ، اون دوست نداشت ... حالا که عاشقم شده ، من دیگه نیستم ... حالا میفهمم چرا اول قصه ها میگن : یکی بود ؛ یکی نبود ...!!!! عشق ... سوء تفاهمی است میان دو نفر ؛ که با یک ببخشید ، تمام میشود !!! لعنت به من ، چه ساده دل سپردم... لعنت به من اگر واسش میمردم ... دست من و گرفت و بعد ولم کرد ... لعنت به اون کسی که عاشقم کرد ... یکی بگه ، یکی بگه که ماه من کی بوده ؟؟؟ مسبب گناه من کی بوده ؟ سهم من از نگاه تو همین بود ... عشق تو بدترین قسمت زندگیم بود ... خیلی سخته ؛ بزرگترین ارزوت مرگ باشه ، ولی اون بتونه با یار تازه رسیده اش زندگی کنه ... خیلی سخته ؛ بعد از چند وقت که میبینیش ، اشک تو چشمات حلقه بزنه ولی گریه هات فقط و فقط واسه خودت مهم باشه ... خیلی سخته ؛ جرات هرکاری و داشته باشی به این امید که کوه پشتته ، ولی وقتی برگردی و پشتت و نگاه کنی ، ببینی یه عمر پشتت " دره " بوده ... خیلی سخته ؛ بهش دل ببندی و اون ، دلت و بشکونه ... تو هم میتونستی دلش و بشکونی ولی این کار و نکردی چون دوسش داشتی ... دوست دارید رو سنگ قبرتون چی بنویسن ؟؟؟ برام تو قسمت نظر ها بنویسید ... عیسی رو به صلیب کشیدن ؛ یه دنیا به دادخواهیش دست به اعتراض زد ... تو که تموم عمر و هستی من و به صلیب کشیدی چرا کسی بهت اعتراض نکرد ؟؟؟ با اینکه رفتی ولی خیلی چیزا ازت یاد گرفتم : یاد گرفتم هیچ پسری ارزش عشق پاک من و نداره هیچ به ظاهر معشوقی ارزش شکستن غرورم و نداره یاد گرفتم برای رسیدن به خواسته هام باید دروغ بگم یاد گرفتم ادم ها اسباب بازی های من هستن ، باید باهاشون بازی کنم ... یاد گرفتم عشق دروغه و هوس حقیقته ... یاد گرفتم سنگ دل باشم ... ولی یه چیز و یاد نگرفتم ... یاد نگرفتم چه جوری " فراموشت " کنم .... یادته گفتی : به شرافتم قسم ، به مردونگی ام قسم تا آخرش هستم !!! حالا با عشق جدیدت چیکار میکنی بی شرف نامرد ؟؟؟ یه روزی تنها ترین بودم ، واسه تک تک لحظه هات ... عشق و حالت و کردی و بعدش خیلی راحت ، رفتی سراغ یکی دیگه ... حالم ازت بهم میخوره ولی ... هنوزم عاشقتم !!! آغوش گرمم باش ... بگذار فراموش کنم روزهایی را که ، در سرمای بی کسی لرزیدم ... کم کم واسه ترانه هات واسه تموم لحظه هات به فکر قافیه های تازه باشی بد نیست پس میکشم پام و از این مثلث قلب تو راه قلبم و بلد نیست ... چرا دنیا پره از حادثه های وارونه عاشق یکی میشی که عاشقی نمیدونه ... دیگر هیچ چیز شیرین نیست ... جز یک فنجان قهوه ی تلخ با " تو " کی گفته پاییز اونه که باد برگا رو بریزه ؟؟؟ واسه کسی که عاشقه تموم سال پاییزه... ( مریم حیدر زاده ) به نام اون مهربونی که من و دیوونه ی تو کرد و تو رو دیوونه ی دیگری !!! خیلی سخته ، بعد از چند سال ، تازه بفهمی دوست داشتنش دروغ بوده ولی بازم بهت بگه : دوستت دارم ! خیلی سخته وقتی که میخوابی طعم واقعی مرگ رو بچشی ، ولی صبح که چشم هات و باز میکنی ببینی بازم نمردی و یه روز دیگه رو هم باید با خاطراتش شروع کنی ... ولی اون دیگه پیشت نیست ... دیگه مال تو نیست ... ولی تو پیشش بودی و هستی و اون هیچوقت ندیدت خیلی سخته بهت بگه : دوستت دارم ولی نمیخوامت ! از اون به بعد هم باید با یادش زندگی کنی... ولی تا کی خوابش و ببینی ؟؟؟؟ خسته شدم لعنتی ... چرا وقتی میخوامت نیستی ؟ آخه تا کی ؟ تا کی میخوای دووم بیاری ؟ من که اون دل وا مونده ات و میشناسم ... نگو که دلتم ... هی ، بیخیال ... این هیاهو را باور ندارم.آزارم میدهد این تکرار تلخ.
باور نمیکنم که رفته ای،یادت می اید روزی قلبم را قربانی امدنت کردم. تو که میدانستی قلبم تنها دارایی من است. . . . نه تو بی وفا نیستی،بر میگردی. من در نبودنت فقط صبوری پس انداز کردم آنها را خرج میکنم. نترس روحم گرسنه نمیماند خاطراتت را مدام به خوردش میدهم!!!! برمیگردی،میدانم. میخواهم برای بی خطر بودن سفرت شمع روشن کنم. کی به جهنمت میرسم خدایا؟؟؟؟
دیگر شوق بهشت ندارم قیدش را زدم مردن برایم کافیست بهشت ارزانی همان مردانت که هر شب به شوق حوریان به درگاهت سجده میکنند... روحم که از شلاق خیانتت کبود است.
تنم را نیز خود به صلیب هوس هایت میکشم. بگیر از من هرچه مانده. ببین برای ماندنت چه عاجزانه تنم را به مزایده ی چشمان هوسرانت گذاشتم. مریم باکره مرد!!! نمیدانم بعد از این بر سر چه با هوس هایت قمار کنم.!؟ پاک باخته ام... سیب اورده ام! کاش بخوری. میخواهم رانده شوی
از بهشت گمشده ام. می خواهم حوای خودم باشم. توانی ندارم برای به دوش کشیدن حرفهای انها که مدام میگویند: وسوسه ی حوا ادم را نابود کرد. نمیدانند انروز تو سیب را به من خوراندی تا دور از چشمان خدا مرا بازی دهی.
هیس...!
نگذار کسی بفهمد
که قرار است مهم ترین راز زندگی ام را
به تو بگویم
نگذار کسی بفهمد
"دوستت دارم!"
| MisS-A |
MisS-A
MisS-A
|
| |
| وب : | |
| پیام : | |
| 2+2=: | |
| (Refresh) | |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 164
بازدید ماه : 437
بازدید کل : 38326
تعداد مطالب : 1013
تعداد نظرات : 1311
تعداد آنلاین : 1
 |
 |
 |
 |
<-PollItems->
|
 |
 |
 |
 |
<-PollName->
 |
 |
 |
 |
|
 |
|
|
||
 |
 |
 |
آمار
وبلاگ:
وبلاگ برتر در تاپ بلاگر
.